با گستردهتر شدن روز به روز شبکههای اجتماعی در سطح جامعه، رسانههای رسمی شامل روزنامه و خبرگزاریها از نگاه عامه مردم دور میشوند. حال مهمترین اصلی که هنوز باعث حفظ جایگاه رسانههای رسمی، یعنی مقبولیت است؛ در مقابل شبکههای اجتماعی چه جایگاهی یافته است؟
مدتی است که رسانههای اجتماعی تریبون رسمی سیاستمداران و هنرمندان شده اند. سیاستمداران مهمترین مواضع سیاسی را در توئیتر منتشر و هنرمندان فعالیتهای رسمی و اظهارنظرهای حرفهای در خود را در اینستاگرام اعلام میکنند؛ موضوعی که شاید در ظاهر ساده و حتی بیاهمیت باشد، اما به باور کارشناسان رسانه ناشی از پایین بودن سواد رسانهای است و نتیجه خوبی هم به دنبال ندارد.
دونالد ترامپ یکی از اصلی ترین و آخرین نمونه های نتیجه نامطلوبِ اعتماد بیش از اندازه چهره ها به رسانه های اجتماعی است. رابطه رسانهها با دونالد ترامپ در دوره چهار ساله رئیسجمهوریاش همیشه چالشآفرین بود؛ از استفاده مکرر ترامپ از توئیتر به عنوان تریبون رسمی برای اعلام مهمترین موضعهای سیاسی و متهم کردن برخی از رسانههای رسمی به دروغگویی گرفته تا شمردن دروغهای روزانه ترامپ توسط رسانهها، باعث شد که رابطه رییس جمهور آمریکا با رسانهها نامطلوب باشد؛ موضوعی که برخی باور دارند به نفع ترامپ و برخی هم معتقدند که به ضررش تمام شد.
در کشور خودمان نیز مدتی است که باب شده بسیاری از چهرههای سیاسی و هنری برای اعلام مواضع یا اخبار مهم به جای استفاده از رسانههای رسمی، از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. موضوعی که به باور بسیاری از کارشناسان رسانه نتیجهای جز کاهش قدرت رسانههای رسمی و در نتیجه افزایش اعتماد عمومی به رسانههای اجتماعی که فاقد ارزشهای مهمی همچون اعتبار منبع هستند، به دنبال ندارد.
حمید شکریخانقاه، کارشناس علوم ارتباطات نیز بر این باور است که پیامی که در شبکه های اجتماعی منتشر میشود ـ حتی اگر درست هم باشد ـ قطعاً مقبولیت پیامی که در یک رسانه رسمی منتشر میشود را ندارد.
او در گفتوگویی با ایسنا با بیان اینکه «رسانه وسیلهای برای انتقال پیام است» و طرح این پرسش که «شبکههای اجتماعی برای کدام گروه از فرستندگان و گیرندگان مقبولیت و مشروعیت بیشتری دارد؟» اظهار کرد: به طور کلی معمولاً هنرمندان به واسطه کار هنری که انجام میدهند، اگر از رسانه رسمی هم استفاده نکنند، مقبولیتشان چندان زیر سوال نمیرود؛ اما برای سیاستمداران به دلیل اینکه با یک طیف فکری و اندیشهای و افکار عمومی سر و کار دارند، بهتر است که از رسانههای رسمی پیامشان را به جامعه مخاطب منتقل کنند.
خانقاه آوردن سیاستمداران و هنرمندان به شبکههای اجتماعی را به دلیل اصل دسترسی این رسانهها برشمرد و خاطرنشان کرد: طبیعتاً دسترسی به رسانههای اجتماعی به مراتب بیشتر و راحتتر از رسانههای رسمی و قدرت عملیاتشان نیز بیشتر است. رسانههای رسمی ممکن است با توجه به جناح سیاسی که دارند، برخی از پیامها را منتشر و برخی را منتشر نکنند یا اینکه محتوای پیام را بر اساس سیاستهایی که دارند تغییر دهند یا دستکاری کنند. این در حالی است که شبکههای اجتماعی این قدرت را به سیاستمداران و هنرمندان میدهد تا هر آنچه که میخواهند را منتشر کنند، اما غافل از اینکه پیامی که در شبکه اجتماعی منتشر میشود، حتی اگر درست هم باشد قطعاً مقبولیت آن از پیامی که در یک رسانه رسمی منتشر میشود، کمتر است.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه «این رویکرد باعث میشود که شبکههای اجتماعی خود به خود جایگزین رسانههای رسمی شوند»، ادامه داد: به عنوان مثال شبکه اجتماعی توییتر هم اکنون به عنوان یک رسانه رسمی فعالیت میکند. ترامپ از توییتر به عنوان یک رسانه رسمی استفاده کرد و تمام خبرگزاریها و رسانههای رسمی را کنار گذاشت. این رویکرد ترامپ و سایر سیاستمداران باعث شد که قدرت رسانهای شبکه اجتماعی توییتر افزایش پیدا کند. هرچند این نگاه به ضرر ترامپ تمام شد. زمانی که ترامپ در مسند رئیس جمهوری آمریکا از رسانه اجتماعی توییتر استفاده میکرد و مواضع رسمی خود را در این رسانه مطرح میکرد، رسانههای رسمی گفتههای او را به عنوان دروغ و ارایه سند مطرح میکردند و همزمان به مردم نیز این پیام را منتقل میکردند که بدانید که در نهایت ما منبع موثق هستیم.
خانقاه یادآور شد: استفاده بیش از اندازه سیاستمداران، هنرمندان و معتمدان جامعه از شبکههای اجتماعی، به مرور باعث میشود که رسانههای اجتماعی جایگاه یک رسانه رسمی را به خودشان اختصاص بدهند و در این میان رسانههای رسمی نیز چارهای جز این ندارند که پلتفرمهای رسمی خودشان را در شبکههای اجتماعی راهاندازی کنند تا از این قافله عقب نماند. طبیعتا رسانهها دیگر نمیتوانند از بسترهای سنتی بهرهبرداری کنند و مدعی باشند که میتوانند افکار عمومی را جهتدهی کنند. رویدادهای اخیر نشان داده است که رسانههای رسمی علیرغم مقبولیتی که دارند، اما اغلب عقبتر از رسانههای اجتماعی بودهاند.