شاخ‌های مجازی پدیده‌ای نوظهورند که شبکه‌های اجتماعی، به افراد فرصت طلب این فرصت را داده است تا به شکل این شاخ‌ها دربیایند و محبوبیت و مقبولیت و در کل جایگاه اجتماعی کسب کنند. جایگاه اجتماعی که به آن‌ها داده شده فرصتی شده است تا با آن، به تخریب فرهنگ ما بپردازند. این پرسش در ذهن همه ما مطرح است که این شاخ‌ها از کجا آمده‌اند؟ چه کسانی آن‌ها را دنبال می‌کنند؟ در مقابل آن‌ها چه کنیم؟

چند روز پیش بود که در اینستاگرام پویشی برای بلاک کردن برخی شاخ‌های اینستاگرامی که از خطوط عرفی و فرهنگی گذر کرده‌اند و مردم را به سوی ناهنجاری‌ها سوق می‌دهند، به راه افتاد. اتفاقی که البته با واکنش عجیب همین شاخ‌ها روبه‌رو شده است!

فایل صوتی مطلب

در گذشته نه چندان دور سلبریتی را فقط به هنرپیشه‌ها، ورزشکارها و شاید چند سیاستمدار شناخته‌شده نسبت می‌دادند. اما با آمدن شبکه‌های اجتماعی و پدید آمدن ابزارهای دیده شدن کم‌کم این واژه تغییر معنا داد. حالا هر شخصی می‌تواند با ساختن کلیپ و جلب توجه‌ها برای خود فالوور جمع کند و به فردی شناخته‌شده تبدیل شود. اما در این میان برخی از این افراد با رفتارهایی ناهنجار توجه می‌خرند. یکی با ترکیبی‌خوردن، یکی با فحش دادن، دیگری با رفتارهایی خارج از عرف، آن دیگری با خلاف فرهنگ عمل کردن. بعد همین افراد که با هم دور از چشم دنبال‌کنندگان‌شان در تماس‌ هستند، چند دعوای زرگری به راه می‌اندازند و فالوور جمع می‌کنند. وقتی هم که به هدف‌شان رسیدند، با راه‌اندازی سایت‌های شرط‌بندی به کسب درآمد می‌پردازند. در حقیقت از توجه مخاطبان‌شان پول در می‌آورند.

پول، دیوانگی، جنون دیده شدن تنها دلیل بروز پدیده شاخ‌های اینستاگرامی نیست، چرا که با افزایش دنبال‌کننده‌ها آنها صاحب یک شغل پر درآمد هم شده‌اند. بسیاری از این افراد بیش از یک میلیون نفر دنبال‌کننده دارند اتفاقی که شاید برای بسیاری از بازیگران، سیاستمداران و حتی فوتبالیست‌ها هم آرزو است. داشتن یک میلیون دنبال‌کننده یعنی جذب آگهی روزانه؛ آگهی‌های میلیونی و درآمدهای خاص. حالا این افراد، نقش ویژه‌ای در تبلیغات بسیاری از مشاغل و کسب و کارها دارند، ایده و نظر می‌دهند و با کمک مشاوران سمت و سوی تبلیغات در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی را هم تغییر داده‌اند.

اما چه عواملی باعث می‌شود که برخی کاربران رفتارهای نامتعارفی در اینستاگرام از خود بروز دهند؟ چرا اینستاگرام یا سایر شبکه‎های مجازی در کشور ما، هویت دیگری به خود می‌گیرد و کاربران تقریبا بدترین استفاده از این شبکه‎ها می‎برند؟ از نگاه روان‌شناسان، انسان‌ها دوست دارند مورد توجه و تحسین دیگران قرار گیرند و این موضوع در همه انسان‌ها جدا از سن، جنسیت، فرهنگ و نژاد آنها مشترک است.

محدثه کریمی، روانشناس و رفتارشناس اجتماعی در این خصوص به شفقنا می‌گوید: فضای مجازی این فرصت را برای افراد مهیا می‌کند تا خود را نشان بدهند، حالا این نشان دادن دو جنبه مثبت و منفی دارد که متاسفانه جنبه منفی فضای مجازی طرفداران بیشتری دارد. متاسفانه مردم نا خودآگاه به شاخ‌های مجازی پر و بال می‌دهند.

کریمی درباره اینکه شاخ های مجازی به الگوی نوجوانان و جوانان تبدیل شده، می گوید:امروزه شاخ های مجازی در ظاهر و رفتار نوجوانان و جوانان تاثیر بسزایی گذاشته است. این افراد تصویری از خود در فضای مجازی نشان می‌دهند که آنگونه نیستند.

او می‌گوید: فرهنگ‌سازی و تربیت درست خانواده‌ها می‌تواند جلوی یک پدیده نوظهور را بگیرد. فضای مجازی یک فرصت است نه تهدید!

این روانشناس اجتماعی که معتقد است شاخ‌های اینستاگرام می‌توانند با اشتراک مطالب مورد نظر افراد شبیه به خود را پیدا کنند و باندهای بزرگی تشکیل دهند درباره ویژگی آنها توضیح داد: «شاخ‌های اینستاگرام» افرادی هستند که استعدادهای آنها در دوران کودکی و یا نوجوانی به جای تایید شدن از سوی خانواده همیشه سرکوب شده و در بزرگسالی استعدادهای خود را به شکلی نامطلوب در این فضاها تخلیه می‌کنند. از طرفی دیگر ممکن است خانواده‌ها از نظر تربیتی بیش از حد فرزندان خود را آزاد گذاشته باشند که این روش تربیتی هم در شکل‌گیری شخصیتی فرد تاثیر نامطلوبی داشته و موجب بروز هر رفتاری از سوی او می‌شود.

واقعیت آن است که آموزش درست استفاده از فضای مجازی داده نشده است و به همین دلیل، جامعه در برخورد با این فضا با مشکلات بسیاری روبه‌رو شده‎است. افرادی با عضویت در این فضا مشکلاتی برای جامعه ایجاد کرده‎اند و اینک تلاش‌های دولت به منزله نوشدارو بعد از مرگ سهراب است. اگر در بدو ورود این فضا به جامعه، به جای فیلترینگ و بستن راه‎های مختلف، هزینه برای آموزش استفاده صحیح از فضای مجازی صرف می‌شد، به احتمال زیاد، کمتر با این مشکلات روبه‌رو بودیم و خیلی از اتفاقات ناگوار در کشور اتفاق نمی‌افتاد.

گرچه بیشترین نقش در این ماجرا به ‌ظاهر به عهده همین شاخ‌های مجازی است اما سوی دیگر ماجرا کسانی‌اند که دنبال‌کننده‌های این افراد هستند. پرواضح است که در بسیاری از کشورهای دیگر هم چنین افرادی وجود دارند اما تلخی ماجرا آنجا است که بدانیم در کمتر جایی می‌توان دید که این افراد دارای دنبال‌کننده‌های میلیونی هستند!

به این مفهوم که خود جامعه است که جای رشد بیشتری برای این افراد بیمار توجه شکل می‌دهد و بدتر این‌که این افراد بعد از زمانی ملاک و مرجع بسیاری از نوجوانان و جوانان برای تعیین اهدف و ارزش‌های زندگی می‌شوند. ناصر سبزیانپور روان درمانگر است و پژوهش کوتاهی در رابطه با دنبال‌کننده‌های این افراد داشته است. نتایج تحقیق او هم جالب توجه است. او دنبال‌کننده این افراد را به سه دسته تقسیم کرده، ‌دسته اول شامل افرادی است که صرفا برای خندیدن آنها را دنبال می‌کنند که این خود نشان از بی‌حوصلگی جامعه برای موضوعات جدی و مهم زندگی دارد.

دسته دیگر آمال‌ها و آرزوهای‌شان را در این افراد دنبال می‌کنند که احتمالا خودشان مبتلا به اختلالات روانی هستند و دسته بعدی هم مدام به این افراد فحاشی می‌کنند، آنها را دنبال می‌کنند و از سویی رکیک‌ترین الفاظ را برایشان به کار می‌برند. باید گفت این دسته نیز آمال‌ها و آرزوهایشان چیزی بیش از آن فرد نیست و چون خودشان نتوانسته‌اند به هر طریقی دیده شوند آنها را مورد تهاجم قرار می‌دهند.